ایران عزیز ما در آستانه‌ی جنگی قرار گرفته که جنگِ ما ایرانیان نیست. با تصمیمات اشتباه و توهمات خطرناک، رهبر جمهوری اسلامی و سرداران سپاه، که گماشتگان او هستند، ایران را به جنگ می‌کشانند. دیگر نهادها مانند دولت و مجلس هم هیچ نقش موثری در این روند ندارند.

جنگی که ایران را تهدید می‌کند، جنگ برای ایران و مردم آن نیست. این حکومت به جای آن‌که به فکر ایران و منافع مردمش باشد، اولویت‌های خود را به حماس و حزب‌الله گره زده است.

سرنوشت ما را بدون پرسش از مردم، با سرنوشت لبنان و غزه پیوند داده‌اند. برای آن‌ها نه ایران مهم است و نه ایرانی؛ بلکه امت اسلامی اولویت دارد؛در حالی که ۵۷ کشور اسلامی و ۲۲ کشور عرب خود و مردم خود را از این جنگ‌ها دور نگه داشته‌اند.

سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران‌سوز است؛ با این سیاست‌ها چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. در حالی که شعار «برای ایران» سر می‌دهند، کشور را به مسیری می‌برند که تنها لبنان و غزه در آن مطرح است، نه ایران.

آن‌هایی که امروز در خیال نابودی اسرائیل هستند، همان‌هایی‌اند که با توهم سرنگونی صدام، هشت سال جنگ را بعد از آزادی خرمشهر ادامه دادند و زیرساخت های کشور را به نابودی کشاندند. نتیجه‌ی آن توهمات، شکست‌های فاجعه‌بار پایان جنگ بود.

آیا واقعا بعد از آزادسازی خرمشهر، جنگ نباید تمام می‌شد؟ چرا آن را شش سال دیگر ادامه دادند؟ با توهم فتح بغداد و رسیدن از راه کربلا به قدس. نتیجه چه شد؟ ایرانی ویران و دست‌کم ۲۰۰ هزار نفر که هرگز به خانه بازنگشتند. فاجعه کربلای ۴ و غواص‌های دست‌بسته در لب اروند رود هم ثمره‌ی همین توهمات بود؛ زمانی که حتی با وجود اطلاع از لو رفتن عملیات، دستور دادند تا اجرا شود.

حالا همان تفکرات باز تکرار شده است. متوهمانه از نابودی اسرائیل سخن می‌گویند و کشور را به جنگی می‌برند که پایانش جز ویرانی ایران نخواهد بود. همان‌طور که غرامت ۱۰۰ میلیارد دلاری ایران را از عراق نگرفتند و آن را به حشد شعبی و نوری مالکی بخشیدند، امروز هم برای کشور و مردم تصمیم می‌گیرند در حالی که تنها لبنان و غزه برایشان مهم است.

این سیاست‌ها فقط ایران را به سمت جنگ نمی‌برند، بلکه باعث انزوای کامل ایران در دنیا هم شده‌اند. در جنگ با عراق به دلیل سیاست های اشتباه جمهوری اسلامی، ۳۰ کشور و دو ابرقدرت علیه ایران متحد شدند، به جای عبرت گرفتن، امروز هم به رویارویی با دنیا افتخار می‌کنند. در حالی که ملت ایران خواهان جنگ و دشمنی نیست؛ بلکه خواستار زندگی عادی و بدون ترس است.

چرا ۴۶ سال است که خبرهای ایران با جنگ، ترور، سرکوب و اعدام در صدر رسانه‌های دنیا است؟ چرا نام ایران به جای تمدن و فرهنگ، امروز با تروریسم و جنگ‌طلبی گره خورده است؟

حاکمان امروز حتی در برابر روسیه و چین، که علیه تمامیت ارضی ایران موضع‌گیری کرده‌اند، سکوت می‌کنند. در حالی که اتحادیه اروپا جزایر سه‌گانه ایران را اشغالی می‌خواند، سیاست‌های منزوی کننده ایران در تهران ادامه دارد.

با تفکرات آخرالزمانی، ایران را به جنگی می‌برند که در پایان آن ویرانی نصیب کشور می‌شود. این‌ها همان‌هایی هستند که به جای پاسارگاد و تخت جمشید، به چاه جمکران دل بسته‌اند و از آن‌جا برای سرنوشت ملت تصمیم می‌گیرند.

این حاکمان که می‌گویند نصف جهان را برای باورهای خود فدا می‌کنند، از نابودی میلیون‌ها ایرانی هم ابایی ندارند. در حالی که ذهن و فکرشان فقط درگیر شهادت و بهشت است، کشور و مردم را به سمت جهنم جنگ می‌برند.

این ملت دنبال شهادت نیست؛ این ملت زندگی می‌خواهد. ۴۶ سال است که زندگی عادی را از این مردم گرفته‌اند و حالا با بردن کشور به جنگ، ممکن است ۵۰ سال دیگر هم این سرزمین را عقب‌تر ببرند.

ایران فقیر نبود، شما فقیرش کردید. این ملت در دنیا احترام داشت؛ شما آن را گرفتید. ایران را در جهان با تمدن ۲۵۰۰ ساله‌اش می‌شناختند؛ اما حالا با تروریسم و جنگ‌طلبی شناخته می‌شود.

شما با حمایت از بشار اسد و کشتن صدها هزار نفر برای حفظ او، محبوبیت ایران را در منطقه از بین بردید. با تحریک و تجهیز حماس برای کشتار هفتم اکتبر، نه‌تنها خون بی‌گناهان اسرائیلی، بلکه خون فلسطینی‌های بی پناه نیز بر زمین ریخت.

این ملت زندگی عادی می‌خواهد، نه کشوری که هر روز با خبرهای جنگ و خونریزی در صدر رسانه‌های جهان باشد. چرا به صدای این مردم گوش نمی‌کنید؟ چرا ایران را به جنگ می‌برید؛جنگی که جنگ ما ایرانیان نیست؟

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

جهان‌نما
خبرها
چشم‌انداز با مهدی مهدوی‌آزاد
خبرها

شنیداری

پادکست‌ها