خاورمیانه بدون حسن نصرالله. کمتر کسی باور می‌کرد این اتفاقات رخ دهد. ممکن است خبرهای بیشتری در راه باشد که در حال حاضر برای ما غیرقابل تصور به نظر برسد.

در ماه‌های اخیر، به ویژه دو هفته گذشته، اسرائیل چهره خاورمیانه را به شکل چشمگیری تغییر داده است. نه تنها حماس و جهاد اسلامی به شدت تضعیف شدند و اسماعیل هنیه، رهبر حماس، به همراه فرماندهان ارشد این گروه کشته شدند، بلکه حزب‌الله لبنان نیز بخش مهمی از رهبری خود را از دست داد. حسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله، همراه با جمعی از فرماندهان این گروه کشته شده‌اند.

تصاویر منتشرشده از سوی ارتش اسرائیل نشان می‌دهند که نصرالله و فرماندهان اصلی حزب‌الله نظیر فواد شکر، فرمانده شاخه نظامی، ابراهیم عقیل، فرمانده عملیات و فرمانده یگان کماندویی رضوان، و علی کرکی، فرمانده جبهه جنوب، همگی کشته شده‌اند.

اکنون حزب‌الله باید فرد دیگری را به جای نصرالله به عنوان دبیر کل انتخاب کند. احتمالا همانند گذشته، علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه پاسداران در این انتخاب دخالت خواهند داشت.

اگر هاشم صفی‌الدین، رئیس شورای جهادی زنده مانده باشد و نعیم قاسم، معاون دبیر کل حزب‌الله، دو گزینه اصلی جانشینی نصرالله خواهند بود. هر دو به جمهوری اسلامی نزدیک هستند، اما هاشم صفی‌الدین گزینه نظامی‌تری به شمار می‌آید و پدر همسر دختر قاسم سلیمانی است.

نعیم قاسم نیز از بنیان‌گذاران حزب‌الله در دهه ۱۹۸۰ بوده و پنج دوره به عنوان معاون دبیر کل انتخاب شده است، اما هاشم صفی‌الدین در میان نیروهای سپاه پاسداران حامیان بیشتری دارد. فارغ از هر انتخابی، جانشین نصرالله در برابر سیاست‌های تهاجمی اسرائیل به هدفی اصلی برای حملات بعدی این کشور تبدیل خواهد شد. جان او نیز در خطر خواهد بود.

با کشته شدن فرماندهان ارشد حزب‌الله، این گروه با چالشی جدی در انتخاب فرماندهان نظامی خود نیز روبرو است. اگر طلال حمیه، فرمانده کهنه‌کار حزب‌الله، زنده مانده باشد، احتمالا او فرماندهی شاخه نظامی را بر عهده خواهد گرفت. حمیه تحت تعقیب آمریکا قرار دارد .

با این حال، بعید است حزب‌الله با این تحولات به جایگاه سابق خود تحت رهبری ۳۲ ساله نصرالله بازگردد. وضعیت این گروه در لبنان به شدت تضعیف شده است. قدرت نظامی و اعتبار حزب‌الله نیز به طور جدی ضربه دیده است. در کوتاه مدت، موقعیت سیاسی حزب‌الله در لبنان نیز تحت فشار قرار خواهد گرفت. رقبای سیاسی این گروه، نظیر جریان مسیحی مارونی و جریان سنی المستقبل، از تضعیف حزب‌الله خرسند خواهند بود.

در سطح منطقه‌ای، بسیاری از کشورهای عربی، علی‌رغم انتقاد از اسرائیل، از کاهش نفوذ حزب‌الله خوشحال خواهند بود. حزب‌الله همواره به عنوان گروه نیابتی جمهوری اسلامی شناخته می‌شد که در معادلات جهان عرب دخالت می‌کرد. به همین دلیل، تضعیف این گروه از نظر برخی از دولت‌های عربی، به معنای کاهش مداخلات جمهوری اسلامی در منطقه است.

در مقابل، دولت‌هایی نظیر سوریه و عراق که با جمهوری اسلامی همسو هستند، از این تحولات به شدت ناراحت شده و عزای عمومی اعلام کرده‌اند.

در داخل ایران نیز، رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه از کشته شدن نصرالله و فرماندهان حزب‌الله شوکه شده‌اند. آن‌ها تصور نمی‌کردند که مهم‌ترین گروه نیابتی جمهوری اسلامی به این سرعت و شدت زیر ضربات اسرائیل قرار بگیرد.

اکنون جمهوری اسلامی بر سر یک دوراهی سخت قرار گرفته است. اگر به حملات اسرائیل پاسخ ندهد، اعتبار تضعیف‌شده‌اش بیش از پیش خدشه‌دار خواهد شد، اما اگر تصمیم به پاسخ‌گویی بگیرد، احتمال حملات متقابل اسرائیل افزایش خواهد یافت.

در حملات اخیر اسرائیل به ضاحیه بیروت، عباس نیلفروشان، از فرماندهان ارشد سپاه نیز کشته شده است. نیلفروشان مسئولیت پرونده لبنان و سوریه در نیروی قدس سپاه را بر عهده داشت و بعد از مرگ محمدرضا زاهدی، فرمانده پیشین سپاه در لبنان، به این سمت منصوب شده بود.

این تحولات نشان می‌دهد که اسرائیل نه تنها رهبران و فرماندهان اصلی حزب‌الله و حماس را هدف قرار داده است، بلکه بخش مهمی از شبکه فرماندهی سپاه پاسداران در لبنان و سوریه را نیز از بین برده است.

طرفداران جمهوری اسلامی هم از کشته شدن حسن نصرالله به شدت ناراحت و خشمگین هستند و از اینکه جمهوری اسلامی به این حمله واکنشی نشان نمی‌دهد، ابراز نارضایتی می‌کنند.

در مقابل، بسیاری از مردم ایران از مرگ نصرالله خوشحال شدند. دلیل اصلی این خوشحالی این است که آنها می‌دانند جمهوری اسلامی از این واقعه ناراحت است. از آنجا که بسیاری از مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی هستند، هر اتفاقی که این حکومت را ناراحت کند، آنها را خوشحال می‌کند.

باور رایج میان بسیاری از ایرانی‌ها این است که حزب‌الله و سایر گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات مردم ایران نقش داشته‌اند. اکنون، وقتی اسرائیل رهبران و فرماندهان حزب‌الله را هدف قرار می‌دهد، این افراد از این وضعیت احساس رضایت می‌کنند.

در واقع، بسیاری از مردم ایران مسائل مربوط به اسرائیل و لبنان را از زاویه مخالفت خود با جمهوری اسلامی تحلیل می‌کنند. آنها نگاه می‌کنند که جمهوری اسلامی از چه چیزی خوشحال یا ناراحت می‌شود و دقیقا برعکس آن را انجام می‌دهند.

این نگرش به جمهوری اسلامی در رفتار مردم بروز پیدا می‌کند. بسیاری از مردم می‌گویند جمهوری اسلامی بچه‌های معترض ما را در خیابان‌ها کشت، اما حالا که نیرویی قوی‌تر پیدا شده و در حال تحقیر جمهوری اسلامی و کشتن رهبران گروه‌های نیابتی‌اش است، این خوشحال‌کننده است.

در واقع، سال‌هاست که جامعه ایران به دو دسته تقسیم شده است. گروه کوچکی که از جمهوری اسلامی سود می‌برند و اکنون از مرگ نصرالله ناراحت و عزادار هستند. در مقابل، گروه بزرگ‌تری از مردم ایران که جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند، از تضعیف این حکومت و گروه‌های نیابتی‌اش خوشحال می‌شوند و از مرگ نصرالله استقبال می‌کنند.

در نهایت، وضعیت جمهوری اسلامی با این تحولات در معرض یک بحران شدید قرار گرفته است. آیا جمهوری اسلامی قادر خواهد بود از این مرحله بحرانی عبور کند یا باید منتظر تحولاتی بزرگتر در آینده باشیم؟

از منظر اسرائیل نیز، این تحولات چند پیامد کلیدی دارد. اول اینکه نهادهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل که پس از حمله هفتم اکتبر توسط حماس به شدت زیر سوال رفته بودند، اکنون با پیروزی‌های چشمگیر و تضعیف حماس و حزب‌الله و همچنین کشته شدن هنیه و نصرالله، اعتبار خود را بازسازی کرده‌اند.

همچنین، جایگاه بنیامین نتانیاهو که پس از حمله حماس و کشته شدن برخی گروگان‌ها تضعیف شده بود، احیا شده است. اکنون نتانیاهو در دوران کاری خود هم رهبر حماس و هم رهبر حزب‌الله را از میان برداشته است.

نیروی هوایی اسرائیل نیز با ضرباتی که به حزب‌الله وارد کرده، نقش تعیین‌کننده خود در جنگ و راهبردهای نظامی اسرائیل را تثبیت کرده و قدرت خود را به رخ سایر نیروهای هوایی خاورمیانه کشیده است.

به نظر می‌رسد که مهم‌ترین نکته راهبردی در حملات اخیر اسرائیل به حماس و حزب‌الله، به ویژه به ضاحیه بیروت، این است که اسرائیل در حال تلاش برای بازگرداندن هژمونی نظامی خود در منطقه است. اساس راهبردهای نظامی اسرائیل همیشه این بوده که در خاورمیانه قدرت نظامی برتر باشد تا هیچ کشوری جرات تهدید موجودیت اسرائیل را نداشته باشد.

شدت حملات اسرائیل به نوار غزه و لبنان بیشتر به این دلیل است که پیام روشنی به دیگر تهدیدات بالقوه و بالفعل علیه اسرائیل ارسال کند: هرگونه تهدید علیه بقای ما، با شدیدترین پاسخ‌ها روبه‌رو خواهد شد.

اما آیا این بدان معناست که معادلات نظامی و راهبردی خاورمیانه در آینده به نفع اسرائیل خواهد بود؟ نه لزوماً. شکاف‌ها و چالش‌های قومی، مذهبی و سیاسی در خاورمیانه به حدی عمیق و پویا هستند که کنترل و مدیریت آنها در کوتاه‌مدت ممکن نیست. در این منطقه، گاهی دست برتر با اسرائیل است و گاهی با دشمنانش.

اکنون، اسرائیل به دنبال آن است که تا زمانی که در موقعیت برتر قرار دارد، حماس و حزب‌الله را تا حد امکان تضعیف کند و معادلات کلان‌تر منطقه را به نفع خود تغییر دهد. اسرائیل می‌داند که اگر دشمنانش فرصت پیدا کنند، دوباره این کشور را تهدید خواهند کرد. بنابراین، اسرائیل بی‌اعتنا به توصیه‌ها برای کاهش تنش‌ها، به حملات خود ادامه می‌دهد تا اراده حماس، حزب‌الله و جمهوری اسلامی را برای مقابله بیشتر تضعیف کند.

نکته دیگری که قابل توجه است، بی‌اعتنایی نتانیاهو و ارتش اسرائیل به توصیه‌های دولت بایدن است. آمریکا مدام از اسرائیل می‌خواست سطح تنش‌ها را پایین نگه دارد، اما نتانیاهو، با مخالفت با سیاست‌های بایدن در قبال جمهوری اسلامی، راه خود را ادامه داده است.اسرائیل برای کاهش تنش های تحمیلی از سوی دشمنانش راهبرد افزایش تنش را در پیش گرفت تا آنها را عقب براند.

..........................................................................................................

مراد ویسی در برنامه روزانه‌اش در ایران اینترنشنال، خبرهای مهمی را که در لابه‌لای اخبار دیده، همراه با نکات تحلیلی و سوابقی که هر خبر ممکن است داشته باشد، گردآوری می‌کند تا اگر کسی فرصت پیگیری اخبار را نداشته باشد، بتواند با دیدن این برنامه از مهم‌ترین اخبار روز مطلع شود

این متن خلاصه مطالب مطرح شده در برنامه سیاست با مراد ویسی است که روزهای شنبه تا چهارشنبه اینجا به اشتراک گذاشته خواهد شد.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبرها
خبرها
چشم‌انداز با مهدی مهدوی‌آزاد
خبرها

شنیداری

پادکست‌ها